تاریکی درروز
مرد ماهیگیر طعمه هایش را به دریا ریخت شادمان برگشت در میان تور خالی مرگ تنها دست و پا میزد موضوع مطلب : یکشنبه 91 مهر 9 :: 7:5 عصر :: نویسنده : رضاتراشی
پیش بیا!پیش بیا!پیشتر! تا که بگویم غم دل بیشتر
دوست ترت دارم از هرچه دوست ای تو به من از خود من خویشتر
دوست تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر
داغ تورا از همه داراترم درد تو را از همه درویشتر
هیچ نریزد بجز از ناو تو بر رگ من گر بزنی نیشتر
فوت و فن عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه اندیشتر موضوع مطلب : ای شکوه بیکران اندوه من ! آسماندریای جنگلکوه من! گم شدی ای نیمه سیب دلم ای من من! ای تمام روح من!
ای تو لنگرگاه تسکین دلم ساحل من،کشتی من!نوح من!
قدر اندوه دل مارا بدان قدر روح خسته و مجروح من:
هر چه شد انبوه تر گیسوی تو می شود اندوه تر اندوه من!
موضوع مطلب : |
منوی اصلی پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 55303
|
|